بیچاره امو رسوا
آلوده ز سر تا پا
دیگر شده ام تنها
باید چه کنم حالا؟
إشفَعی لی یا زهرا
تا بوده چنین بوده
کو خاطر آسوده؟
فرّارم و آلوده
رفته است دلم هرجا
إشفَعی لی یا زهرا
از عادت معصیت
از تیرگی و غفلت
از ماندن در ظلمت
شد قبله گهم دنیا
إشفَعی لی یا زهرا
یادِ دم تلقینم
دلواپس و غمگینم
کس نیست به بالینم
در آن دم وانفسا
إشفَعی لی یا زهرا
روزی که شوم حیران
بی ملجأ و سرگردان
از غفلت خود گریان
در بی کسی فردا
إشفَعی لی یا زهرا
هرچند گنهکارم
قلبی علوی دارم
دیوانهی کرارم
عبدم به در مولا
إشفَعی لی یا زهرا
حق علی و خاکش
حق نفس پاکش
حق نجف و تاکش
آن وادی أو أدنی
إشفَعی لی یا زهرا
عمری است پریشانم
آتش زده بر جانم
ای وای نمیدانم
شد شعله چرا برپا؟!
إشفَعی لی یا زهرا
ای داغ گران، کوچه
لال است زبان، کوچه
مرثیهی آن کوچه
شد داغ و غم عظمی
إشفَعی لی یا زهرا
مادر چه شده رویت؟!
درد است به بازویت؟!
خونی شده پهلویت؟!
آرام دل طه
إشفَعی لی یا زهرا
بر تشنهی در گودال
بر زمزمه اش بی حال
بر آن بدن پامال
بر کشتهی عاشورا
إشفَعی لی یا زهرا
محمد جواد شیرازی